×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زیبان

راز درونی

نگاه آسمان به اشک من معنا داد

نگاه آسمان به اشک من معنا داد

مدت مدیدی بود در خلوتگه خود گریه نکرده بودم ، می ترسیدم آری می ترسیدم ،  با همه دلتنگی ام از درد ها ی این روزگاران که می بینم ، آری می بینم آسمان را !.  چرا ا اشکی بر چشمانم سرازیر نمی شود!؟   احساسم و گمانم   می برد به اینکه - نکند، از زخمه های وارده   گردی از نفرت و   اندوه بیهوده ، آهنگ قلبم را   از سازه کار  خودش انداخته ود چار بیماری سکوت مرگبار شده باشم ،

 اما شب هنگام یک روز، احسا س وفاق با خدا به ته دلم ضربه جانان زد ، قوتی و الهامی بر خاست ! ،

 چونانکه  گویی   رگهای گرفته شده ا ز بغض ها ، گریه را بر دیده گانم بازکرد !

 چه حس افتخار آمیزی بود، آنگونه پنداری    که با بارش آسمان   مسابقه ای دارم .

    از آنچه پیش آمده دلم را می شست ، آری می شست ، در این میانه   نگران باخت قطره های روانم نبودم ، خوش به حال، بردنم   از   رفع نگرانی بود  ، چرا که

از سلامت خود   به لطف   اهدایی نعمت ، فرود نشانه ای از نگاه و توجه خدا دیدم ؛ آری دیدم آسمانی را که هستم برای دوباره خندیدن......

.

 بخندید و شاد باشید  با داشته هایتان ،   بگرید و بشوید دل هایتان را ،، نه   به سر انجام رنجش  و نه به انجام سر به سرگذازی از دیگران    

    E---M

سه شنبه 11 دی 1391 - 7:23:24 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم